بابام تو گروه خانوادگی یک متن گذاشته بود که نوشته بود تقدیم به مادری که ندارمش و شانه هایی که وقتی میخوام ندارمشون . با خودم فکر کردم من چی میدونم از حسه بابام به مادرش، از وقتی بدنیا اومدم بابام مادر نداشته و من فکر میکردم همینه دیگه انگار همیشه نداشته ، اما الان که ازش صحبت میکنه میبینم چقدر مادر داشته چقدر دوستش داشته و چقدر جاش خالیه با اینکه خودش 66 سالشه اما جای مادرش چقدر چقدر . خالیه.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت